سه‌شنبه ۱ آبان ۱۳۸۶ - ۰۷:۲۷
۰ نفر

رضا محمودی: نقد و بررسی کتاب لویناس نوشته کالین دیویس و ترجمه مسعود علیا، با حضور دکتر عبدالکریم رشیدیان، مسعود علیا و سیاوش جمادی هفته پیش برگزار شد، هر یک این محققان به بیان دیدگاه‌های خود درباره کتاب پرداختند.

در ابتدای این نشست مسعود علیا به بیان علل انتخاب کتاب لویناس پرداخت و گفت: قدر لویناس در دهه های اخیر بیشتر شناخته شده است، ضمن آن که لویناس از آن دست فیلسوفانی است که یک مسئله مرکزی را در طول حیات فکری خود پرورش داده است.

 این اندیشه کانونی در اندیشه لویناس ایده غیریت، هم به معنای اعم و هم به معنای اخص آن است  و این اندیشه محور و مدار این فیلسوف است و به یک معنا کل فلسفه لویناس تکرار و بازگویی این مضمون در زبان های مختلف است.

این مترجم جوان با اشاره به سابقه این مفهوم در تاریخ فلسفه گفت: لویناس این مفهوم را به مرکز اندیشه خود بدل می کند و آن را در سطوح گوناگون چون نظریه تفسیر، اخلاق، سیاست و اجتماع بیان می کند. علیادر ادامه گفت: شاید به یک معنا بتوان لویناس را فیلسوف اخلاق خواند، گرچه رویکرد او به فلسفه اخلاق با فیلسوفان اخلاقی در نگاه های سنتی و یا تحلیلی متفاوت است.

 لویناس با طنینی کانتی به بیان شرط امکان اخلاق می پردازد و شرط اخلاق را مواجهه با دیگری می داند.

خود او می گوید: مواجهه من با دیگری موجب می شود که دیگری خود انگیختگی و استغنای ظاهری من را مورد سؤال قرار دهد و همین امر اخلاق است. این مواجهه با دیگری صرفا ظاهری و بیرونی نیست بلکه بنیادی‌تر و اساسی‌تر است.

از این نظر اخلاق لویناسی از یکسو با مباحث هگل در فصل خدایگان و بنده در کتاب پدیدارشناسی روح و از سویی با شهودگرایانی چون مور و راس نزدیک می شود، در حالی که لویناس معتقد است که این سؤال که چرا باید اخلاقی باشیم، آغازگاه مرگ اخلاق است.

وی سپس به قرابت فکری لویناس با اسپینوزا اشاره کرد و گفت: لویناس معتقد است که انسان موجودی است که گذشته از نیروی کوشش برای حفظ حیات، توانایی آن را دارد که می تواند از خودش فراتر رود و از این قانون هستی فراتر رود و هستی خود را فدای دیگری  کند.

وی سپس به رویکرد پدیدارشناسی در آثار لویناس اشاره کرد و گفت: لویناس از یکسو شارح پدیدارشناسی است و از سوی دیگر خودش در کار خویش روش پدیدارشناسی را پی می گیرد. به‌طور کلی تاثیر هایدگر و هوسرل بر کار او بیش از دیگران مشهود است و به گونه ای لویناس را می توان گفت‌وگویی میان این دو فیلسوف تلقی کرد.

علیا در ادامه گفت: دیویس در کتاب خود توانسته سبک لویناس را به خوبی نشان دهد و باید توجه کرد که این نثر دشوار در واقع برخاسته از تنش‌ها و درگیری‌ها در خود اندیشه لویناس است.

 از این رو کتاب گذشته از آن که مقدمه ای خوب برای آشنایی با لویناس تلقی می شود، می تواند روش قرائت لویناس را نیز بیاموزد. لویناس در نثر خودش پارادوکسیکال می نویسد و گاهی نیز اغراق و مبالغه می کند و یکی از محسنات کتاب دیویس این است که با باریک بینی ناهمواری‌ها را نشان می دهد و اندیشه های این فیلسوف را می کاود و  از این رو صبغه هرمنوتیکی و تفسیری نیز دارد.

 نکته آخری که باید توجه کرد آن است که لویناس فیلسوفی نظام مند نیست و اهمیت کار دیویس نیز آن است که توانسته به جای مسطح کردن ناهمواری های ذاتی در اندیشه این فیلسوف از منظری تحلیلی اندیشه های او را مورد نقد و بررسی قرار دهد.

دکتر عبدالکریم رشیدیان استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی دیگر سخنران این نشست بود که با اشاره به کتاب، به بیان نکاتی در مورد رابطه لویناس و هوسرل از یکسو و رابطه میان لویناس و کانت از سوی دیگر پرداخت. نویسنده کتاب« هوسرل در متن آثارش»  با  اشاره به این که در سنت فلسفی غرب توجه به غیریت همواره از مرکز یک خود و یک همان صورت گرفته گفت: در این سنت همواره کوشیده‌اند مرکز را همان یا خود یا اگو در نظر بگیرند و غیر را به خود تبدیل کنند و این امر در عصر جدید با دو موج همراه است.

از یکسو می کوشند سوژه را به ابژه تبدیل کنند و یا به دیگر سخن سوبژکتیویته را نفی کنند و یا از سوی دیگر، با نفی ابژه به سود سوژه همه چیز را به سوبژکتیویته تقلیل دهند. وی افزود: در این میان هوسرل از فیلسوفانی است که می کوشد همه چیز را به سوژه تبدیل کند و در پدیده شناسی او هر آن چیزی که ما می شناسیم در حوزه سوژه شناخته می شود.

حتی هوسرل به صراحت می گوید که وقتی از اگوی دیگری حرف می زنیم در واقع این اگوی دیگر به مثابه من دیگر است، یعنی منی است که از نقطه دیگری نگریسته می شود.

بنابراین کوشش فیلسوفی مثل هوسرل آن است که دیگری را به من تقلیل دهد و فلسفه اش را گونه ای سولیپسیسم استعلایی می خواند و پدیدارشناسی او یکی دانستن خود و دیگری است و در انتهای تاملات دکارتی نیز به نقل از آگوستین می نویسد که به درون خودت بازگرد.

 مترجم تاملات دکارتی هوسرل در ادامه گفت: لویناس با این تعبیر هوسرل مخالف است و البته به سختی می تواند از آن عبور کند، تا جایی که دریدا در مقاله متافیزیک و خشونت نشان می‌دهد که لویناس علی رغم بیزاری از این خودمحوری لاجرم به آن باز می گردد. اما در هر صورت تلاش لویناس بر فائق آمدن بر این سنت است و بر این اساس شرط سخن گفتن از اخلاق را دیگری می داند.

کد خبر 34685

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز